آخرین مطالب
امکانات وب
این متن رو دارم به فاصله ی ده روز از چیزایی که نهم خرداد نوشتم مینویسم ؛ من هنوز حالم خوبه ، فقط از اعتماد کردن پشیمون شدم ، ازینکه بد فهمیده شدم ناراحتم ، اگه یکی منو نفهمه هیچوقتی بخاطرش ناراحت نمیشم ؛ اما بدفهمیده شدن غم انگیزه ، اونم از کسی که انتظار داشتی تورو درکت کنه . اصلا انتظار چیز بیخودیه ، اینکه حس کنی یکی رو میشناسی و بعدش بخاطر اون شناختن ازش انتظار داشته باشی بیخودتر .
نه اونقدر خن #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 81
فکرکردن . همیشه فکرکردن مداوم به یه مسئله ای بیشتر‌از خود اون مسئله آزارم میده . #61...
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 38
- وقتی حواست به آدما نباشه ، وقتی قدرشون رو ندونی یکی دیگه میاد اونارو ازت میگیره .
+ هیشکی نمی یاد کسی رو ازت بگیره .
- نمونشو نمیبینی ؟ ببین من خسته نبودم ، فقط ناراضی بودم از زندگی ، با خودم لج کردم و به اون بد کردم ، بد هم که نه فقط تو خودم بودم ، حواسم نبود .
+کسی اونو ازت نگرفته .
- خودش رف ؟
+آره . همیشه همینه ، گاهی یکی هس گاهی هم کسی نیس ،آدما میرن چون دلشون میخواد که برن .
بیشتر او #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 28
اکثر آدما از دور دوست داشتنی و جذاب بنظر میرسن . اما ماهیگیر از معدود آدماییه که از دور زشت و از خودراضی بنظر میرسید . اما حالا که نزدیکشم اوضاع فرق کرده ، میبینم که این موجود چقدر دوس داشتنیه .
ماهیگیرتنهاس ، ولی نمیدونه که تنهایی رو نمیشه با وجود آدمای بیشتر حل کرد . یه وقتایی فکرمیکنم که اون میفهمه که "با" صرفا به معنی "درکنار" هس ، نه بیشتر نه کمتر . یه وقتایی حس میکنم میفهمه آدما نمیتونن هیچ #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 19
" بدون علاقه داشتن به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما زیبایی ریاضیات خود را تنها به شاگردان صبور نشان می‌دهد. پُرارزش‌ترین بخش لحظه‌ای است که می‌گویی آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح. " مریم میرزاخانی
بیستو سوم خرداد. روز قبل امتحان معادلات دیفرانسیل بود که رفته بودم اسمشو سرچ کرده بودم دوباره . از دستِ دیفرانسیل طاقت ف #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 30
میدونی ، آدم زمانی آزاده که فقط مجبور باشه به خودش جواب پس بده . واسه یه مدت کوتاهی پشت تلفن داشتم میزان علاقه و ارزشمندیتو محاسبه میکردم که فهمیدم نع زورم بهت نمیرسه .
نادیده گرفتن آدما و گوش نکردن بهشون راحته ولی فقط تا زمانی که اونارو بیشتر از خودت دوس نداشته باشی .وقتی یکی رو دوس داشته باشی و برات ارزشمند باشه به راحتی به خاطرش بیخیال ِ چیزی که میخواستی میشی ، و این قسمت ِ بد ماجراس رفیق . #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 29
میدونی چی زندگی رو وحشتناک میکنه ؟اینکه آدم خسته میشه و نمیتونه از شر این خستگی راحت شه .اینکه آدما نمیتونن چن روز شات داون شن .
مثلا وقتی ماهیگیر ازم میپرسه چیشده و من هی فکرمیکنم چی بگم دلم میخواد بهش بگم میشه چن روز به جای من شیفت وایسی و زندگی کنی ؟ آخه من خسته م .اما نمیشه چون وقتی آدما میفهمن خوب نیستی انتظار دارن که گودزیلای زندگیتو بهشون معرفی کنی که یا برات نابودش کنن یا راه‌‌حل ارائه بدن #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 30
دبستان که بودم میرفتم سراغ کامپیوتر داداشم و هایده پلی میکردم و خیلی خوشال و خرسند بودم ازش ، دوران راهنمایی من یه پوشه ی جداگانه داشتم و توش آهنگای گوگوش بود ، دبیرستان مدام داریوش گوش میکردم ، بدون ریا میتونم بگم من چارسال دبیرستان رواکثراوقات داریوش گوش میکردم .
حالا ازون زمان گذشته و دو ترم رو گذروندمو مدام اِبی گوش میدم ، نکته ی این قضیه اینجاس که احساس میکنم ازینجا دیگه تا آخرش فقط اِبیه . ا #61...ادامه مطلب
به مامان گفتم که امروز رو رژیم رو نمیگیرم . گفت چرا ؟ گفتم همینجوری جهت شوک .
دروغ گفته بودم . صرفا جهت این بود که بتونم یدونه ازین آبنبات های قهوه که بوی زندگی میدن بخورم . و چنین مساله ای باید از مامان من پنهون بمونه چون قطعا بعدها برای وسوسه کردن من ازش استفاده میکنه و این خودش ینی من علاوه بر اینکه باید با نفس اماره م جهت وسوسه نشدن برای غذاها بجنگم باید با مامانمم بجنگم چون مامان من جزو اون #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 54
دخترخاله ی یکی از دوستام تصادف کرده و درجا فوت شده . و ازونجایی که این دوستم اصن این مدلی نیس که بخواد بره روی مود نصیحت و صحبت های انگیزشی ،خیلی راحت گفتم آخه چرا واقعا ؟ حالا نمیشد من اینطوری اینقد تمیز و مناسب بعدِ یه روزِ پراز خوشالی میمردم مث این ؟
گف آره ولی سوال اینجاس که تو آخه اصن بیرون میری از حونه ؟:))
پی نوشت : هیچی دیگه برگشتم به همین آدرس . میدونین ، اون آدرس قبلیه حس خیلی بدی ب #61...ادامه مطلب
ما را در سایت #61 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : reticenza بازدید : 30